هر که آواره شده خانه خراب افتاده
هر کسی دور شد از تو به سراب افتاده
غافلیم از تو و بر بار گناه افزودیم
در هوا و هوس نفس شتاب افتاده
هر که آواره شده خانه خراب افتاده
هر کسی دور شد از تو به سراب افتاده
غافلیم از تو و بر بار گناه افزودیم
در هوا و هوس نفس شتاب افتاده
در همان عصری که فرمان برد خورشید از علی
چشمه چشمه, اشک غربت خیز جوشید از علی
خطبه ی بی نقطه را کوفه شنید اما دریغ
خطبه ی با آه را جز چاه, نشنید از علی
هرجا مسیر ما به شما ختم میشود
جایِ قـدومِ پاکِ شما چـَشم می شود
آنجا که حرفِ عشق تو باشد تو حاضری
بی تو چگونه مجلسِ ما بَزم می شود
قلب زمین دلشده ی , روی دل آرای تو شد
روح زمان در طلب و , شوق تماشای تو شد
مرکز پرگار وجود , کمان ابروان تو
هر که در این دایره بود , واله و شیدای تو شد
اگر تیغ تو سردمدار جنگ نهروان باشد
یقین دارم که خون کشته ها نهری روان باشد
برایش فتح خیبر کار سختی نیست وقتی که
در اوج نوجوانی فاتح هفت اسمان باشد
رو بر درت آورده ام با سر به زیری
خیلی صدایت کرده ام با سر به زیری
خیلی شکستم توبه ام را, گاه و بی گاه
صد بار رو آورده ام با سر به زیری
گفتند که تو حِصن حَصینی بی بی
ماننــد علـی تــو بهترینــی بی بی
بی تــو ضــربان قلب عالم نزنــد
پس قلب تپنده ی زمینـی بی بی
لیلهالقدر زمین سوره ی کوثر شده است
نه فقط بر پدرش بر همه مادر شده است
شده از لطفش اگر سائل در مانده, عروس
چادرش سرّ مسلمانی کافر شده است
کعبه سنگیست که آیینه سرای تو شده
حال از شش جهت انگشت نمای تو شده
پردهی بیت که بر دامن او چنگ زنند
به امیدی متمسک به ولای تو شده
با حال مضطر آمدم آقا گدایی
شاید کنارت جا بگیرم با گدایی
سرگرم معصیت شدم در طول هفته
با بال زخمی آمدم حالا گدایی
کم نکن سایه ی لطفت ز سرم آقاجان
گرچه من جنس خرابم بخرم آقاجان
آنقَدر فکر و خیالم شده دنیا دیگر
از غم و غصه ی تو بی خبرم آقاجان
سجده در صحن شما می کند انسان را مست
آنچنانی که کند روی تو سلمان را مست
بار ها غبطه بر این خورده چرا سجده نکرد
هیبت شاه کند مرتد و شیطان را مست