شعر هیئت

نذر خون خدا

سرتاسر محله ی مان غرق ماتم است
حرف از حسین و زینب و ماه محرم است

دیدم میان کوچه جوانی پُر از شعور
حَیّ عَلَی الْعَزا به لبش بود, غرق شور

ماه محـرّم

کوچه ی غـم , باز شد
باز هم در خیمه ی دل پای ماتم باز شد
عرش مِشکی پوش شد
باز هم پـرونـده ی ماه محـرّم , باز شد

پرچمی بر عرش

روز اول با همان خاکی که قنبر ساختند
از من و تو سمت باب القبله نوکر ساختند

پرچمی بر عرش کوبیدند اینجا روضه است
دسته سینه زنی پشت پیمبر ساختند

اَیُّهَالرَّفیق

ای “با وفا رفیق !” , منم “بی وفا رفیق”
اصلا غریبه نیستم ای “آشنا رفیق !!”

یا “اَیُّهَالرَّفیق” , منم “لا رَفیقَ لَه”
یک لحظه هم بکن به دلم اعتنا … رفیق !!

سیاهیه محرم

باید به محله رنگ ماتم بزنم
بر سر در خانه چوب پرچم بزنم
ایام غم و سیاه پوشان شماست
بگذار سیاهیه محرم بزنم

یا مسلم ابن عقیل (ع)

اگرکه نامه من محضرت بیاید چه
خبر زآمدن لشگرت بیاید چه

چقدر از روی هربام سنگ میخوردم
شکستگی سر من سرت بیاید چه

حسین جان

تا حسین بن علی بین دل ما جا گرفت
کار عقل و عشق در این عاشقی بالا گرفت

غرق نفسم بودم و بسیار دست و پا زدم
داشتم از دست میرفتم که دستم را گرفت

لک لبیک

تا مرا در گناه دید حسین
زودتر از همه دوید حسین

باید از او فقط شنید خدا
باید از ما فقط شنید حسین

مجلس روضه

پای هرروضه ی تو گریه نمودن زیباست
از گدایان سر کوی تو بودن زیباست

جز در خانه ی تو هیچ کجا بهتر نیست
نوکر هیچ کسی جز تو نبودن زیباست

باز این چه شورش است

دارد صدای ماه تو نزدیک می‌شود

گوش دلم به اسم تو تحریک می‌شود

شهر م شبیه شام ده سال شصت و یک

یکسر برای داغ تو تاریک می‌شود

یا ضامن آهو

بدهکاری حرم آمد , تو پر کردی حسابش را
سلام گرگ گرچه با طمع , دادی جوابش را

پریشان هرکس آمد در حرم با مشکلی کاری
تو با لبخند دادی پاسخ حال خرابش را

قطره عاشق شد

آنچنان کز سوره ها بر دل فقط کوثر نشست
بین صحنت جای خواهر بر لبم مادر نشست
انقدر سائل که در این صحن پشت در نشست
بیشتر از آن یتیم امد و بالا سر نشست

دکمه بازگشت به بالا