شعر ولادت امام حسین ع

چشم جبریل

 

تا پَرِ سوخته اش را سوی گهواره کشید…

و پر و بال گرفت و به سوی عرش پرید…

و ملائک همه دیدند که ممتاز شده است…

این سرافکندهٔ دیروز سرافراز شده است…

کربلا

زرق و برق سفره ی شاهانه میخواهم چه کار ؟
اشک چشمم هست آب و دانه میخواهم چه کار ؟
اولین شرط سلوک عاشقی آواره گی ست
از ازل دربه درم کاشانه میخواهم چکار ؟

شعر مدح و ولادت سیدالشهدا (ع)

در فضایی ملکوتی تر و روحانی تر
دفتر شعر من امشب شده نورانی تر
دلم به دریا زدم این مرتبه ؛ طوفانی تر
آسمانی ترم این دفعه و بارانی تر

قبله‌یِ عوالمِ

ای قبله‌یِ عوالمِ بالا حسین جان
ای شُعله شُعله آتشِ دلها حسین جان
حٰا سین و یا و نونِ خدا , یاحسین جان
ماییم و هر نفس نفسِ ما حسین جان
یک واژه است عزتِ دنیا حسین جان

بیرق عشق

دامن فاطمه گلزار محبت شده است
شب میلاد اَبـَر مرد کرامت شده است

پسری آمده از نسل پیمبر که بشر ….
هر کجا رفته از این معجزه صحبت شده است

یا هو

 

به دست باد صبا زلف خود رها کردی

به تاب گیسوی پرچین خود چه ها کردی

چه شور و ولوله ای شد به دور گهواره

همینکه پلک زدی چشم خود تو واکردی

دکمه بازگشت به بالا