شعر ولادت امام کاظم

نوکر موسی بن جعفریم

تشنه دوباره بر در میخانه می زند

یک بارنه هفت مرتبه جانانه می زند

بی آنکه جرعه ای بزند مست می شود

وقتی که لب به گوشه ی پیمانه می زند

غزل ولادت امام موسی کاظم

دلگیر شد دریا،تلاطم می کند گاهی

“اشکم” مرا رسوای مردم می کند گاهی

بیچاره “چشمانم” تمام عمر را لال است
نامت که می آید تَکَلُّم می کند گاهی

دکمه بازگشت به بالا