شعر ولادت امام كاظم (ع)

غزل ولادت امام موسی کاظم

دلگیر شد دریا،تلاطم می کند گاهی

“اشکم” مرا رسوای مردم می کند گاهی

بیچاره “چشمانم” تمام عمر را لال است
نامت که می آید تَکَلُّم می کند گاهی

این بار بُنجُل را نخر اصلاً..،نگاهی کن
“معشوقه” بر “عاشق” ترحم می کند گاهی

وقتی کبوترهای بامت این‌قَدَر مَستَند
حتّی کلاغی میل گندم می کند گاهی

وقت اذان جبریل بالش را به خاکت زد…
اینگونه او قصدِ تیمم می کند گاهی

شب ها دلم مثل کبوتر های صحن تو
گاهی هوای “مشهد” و “قم” می کند..، گاهی

دختر ز داغت سالیان سال باریده…
دختر نمی خندد..،تبسّم می کند..،گاهی

با روضه های تو چُنان می سوزد آن دم که
زندان سردی را تجسّم می کند گاهی

از بس تمام عمر با غم همنشین بودی
“تقویم” میلادِ تو را گُم می کند گاهی

بردیا محمدی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا