بینوا هرچه نوا داشته باشد بهتر
درد این عشق، صدا داشته باشد بهتر
آنقدر صاحب این روضه کرم دارد که
بیشتر هرچه گدا داشته باشد بهتر
شعر ولادت اهل بیت، دهه کرامت
الا ای آنکه از بالا به مشتاقان نظر داری
مرا بیمار خود کردی و از دردم خبر داری
طبیب دردهای جان ما کس نیست الّا تو
فقط تو میتوانی درد از این بیمار بر داری
دام بگذارید بعدش دانه لازم می شود
جلد می گردد کبوتر،لانهلازم می شود
سوختن در عاشقی،کارِ کبوتربچه نیست
شمع می داند کجا پروانه لازم می شود
از عشقِ رضا..نبضِ زمان در نوسان است
از برکتِ عشقش…نفسم در هیجان است
وقتی که دلم محفلِ آشوب و هیاهوست
آغوش حرم ،اَمن ترین جای جهان است
خورشید اگر در سایه ات پنهان نمیشد
شمع ضعیفی میشد و تابان نمیشد
از آسیاب طوس اگر احسان نمیشد
گندم برای سفرهی ما نان نمیشد
یا ربِ وقت سحر تقرب شب هاست
رو به کریمان زدن عبادت لبهاست
بستر بیمار وعده گاه طبیب است
خیری اگر میدهند برکت تب هاست
تلخی می ساخته پیوسته مست
با غم دوری نشود خسته مست
باز هوایی شده و مستِ مست
دل به سر زلف رضا بسته مست
سلام حضرت جان،مهربان دوران ها
سلام مأمن آرامش پریشان ها
ضریح نور تو مصداق کعبه ی جان ها
شکوه صحن عتیقت بهشت مهمان ها
امام، کار ندارد به نام، می بخشد
رئوف، اوست که بر خاص و عام می بخشد
به جنگِ بدخواهش آمدم ولی چه کنم؟
من انتقام بگیرم امام می بخشد!
مظهر رحمت خدا سلطان
هشتمین نور انما سلطان
سفره ات پهن هرکجا سلطان
السلام علیک یا سلطان
دور از تو نیستم که دلم در هوای توست
قلبم به زیر تابش گنبد طلای توست
تنها غذای حضرتی ات نه رئوف من
در سفره ام هر آنچه که دارم غذای توست
قلم و دفتر و کمی احساس
دمِ درب ورودی حرمَت
سر به دیوار ، دیده ام پر اشک
ای به قربان سفره ی کرَمَت