هُرم نجف حرارتمان را زیاد کرد
گرمایِ عشق، طاقتمان را زیاد کرد
مانند بوذر از کرمش زر گرفته ایم
مِهر علیست ثروتمان را زیاد کرد
هُرم نجف حرارتمان را زیاد کرد
گرمایِ عشق، طاقتمان را زیاد کرد
مانند بوذر از کرمش زر گرفته ایم
مِهر علیست ثروتمان را زیاد کرد
نه ز حالا ز خود عالم ذر
نظر انداخته اند اهل نظر
بین خوبان دو عالم یکسر
همه گفتند به دوران دیگر
امشب دلیل مستی ام از هر جهت تویی
دنیا تویی برای من و آخرت تویی
شایسته مرد هیمنه سلطنت تویی
نور خدا به هیبت انسان فقط تویی
در جلوه ات خدا شده تکرار ، یاعلى
در ازل تا کتابِ حق وا شد
رازهای نَهُفته اِفشا شد
در ازل پیشتر زِ لوح و قلم
حکمِ روز الست انشا شد
گدا گدا باز گدا آمده
از همه سو، از همه جا آمده
به خاکبوس این سرا آمده
چون به حرم شاه سخا آمده
علی، علیّ ِمرتضی آمده
اینکه اینگونه پَرش ریخته جبرائیل است
اینکه این گونه نَفَس میزند عزرائیل است
ملک الموت تماشاگرِ جولانِ که است ؟
آسمان مات و زمین دست به دامانِ که است ؟
نگاهی کرد مولا جان گرفتم
نفس زد با دمش ایمان گرفتم
تکلم کرد و من قرآن گرفتم
و از او درس یک انسان گرفتم
با حرف و حدیث کعبه همراه شدیم
با نوکریِّ شاه عرب شاه شدیم
در مکتب او صاحب این جاه شدیم
از خوب و بد زمانه آگاه شدیم
فرصتی پیش آمده تا از رجب صحبت کنیم
سینه را غرق تولّای ولی نعمت کنیم
از شکاف کعبه با حال و هوای اعتکاف
تا طواف خالصی دور از نفاق وانحراف
دوباره عطر ولایت به مکه پیچیده است
ازآن گلی که به دامان کعبه روئیده است
نثار مقدم مولود کعبه , جبرائیل
سبد سبد گل سرخ از بهشت پاشیده است