ماهمه عبد آستان علی
تشنه لطف بی کران علی
سربلندیم روز محشر چون
هست در قلبمان نشان علی
ماهمه عبد آستان علی
تشنه لطف بی کران علی
سربلندیم روز محشر چون
هست در قلبمان نشان علی
روز اول بسته کار عاشقی را با خدا
آنکه پای نخلهای کوفه رفته تا خدا
هر اولوالعزمی که میگویند خاطر خواه اوست
عهد بسته پای عشقش با پیمبرها خدا
تضمینی بر غزل آقای علی کاوند
ساقی رسید و حب می تبلیغ می کرد
بر ما فقیران شرب می تشویق می کرد
معشوق گشت و قلب ما تحریق می کرد
“باید که شرب خمر را تصدیق می کرد
به لطف خدا سائل این درم
هوای نجف آمده در سرم
تو ای ساقی با محبت بیا
بده قطره ای از مِیِ کوثرم
بر شوره زار قلبها باران می آید
بر دردهای بی دوا درمان می آید
دستان پشت پرده ی خلق است حیدر
روزی رسان عالَم امکان می آید
از ازل مهر تو در سینه درخشید علی
گوش ما مدح کسی غیر تو نشنید علی
از هر انگشت تو دریای کرم می ریزد
کوه از برق نگاه تو بهم می ریزد
گدای شیر یزدانم فقیر شاه مردانم
نمک پروده ی سلطان عالم پیر سلمانم
گهی مانند جبریل است و گاهی همچو پیغمبر(صلوات الله)
از این گونه تجلّی های او عمریست حیرانم
دستی که کوته است به خرما نمی رسد
قطره هزار سال به دریا نمی رسد
وقتی که عشق می رسد از سوی آسمان
فرصت دگر به زمره لیلا نمی رسد