شعر ولادت کریم اهل بیت

ای جانِ جانِ جانِ جان

ای جانِ جانِ جانِ جان , کز جانِ جانان جان تری
وی نیکِ نیکِ نیک ها , کز نیک ها نیکوتری

کارت دمادم دلبری , از دلبران دل می بری
جان میدهی دل می بری , از دلبران با دلبری

جانم حسن

جانم به فدای تیغ چون رعد حسن(ع)
به به بنویسید فقط بعد حسن(ع)
پیچیده ترین خیال ما جَعدِ حسن(ع) «۱»

الکن تر از آنیم که گوییم ز دوست
وقتی که خود خدا ثناگستر اوست

به نام عشق

به نام عشق به نام خدا به نام حسن
به نام نامی مولا که شد امام حسن
شب ولادت او ماه مهمانی شد
خود خداست دَمِ در به احترام حسن

عطر کرامات

باز هم اهل ولا باده ی مستانه زدند
لب خود را به لب ساغر و پیمانه زدند
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند

ای سبزترین آیه ی نور

صحن دل دیوانه ام از شور تو غوغاست

دیوانگی ام در دل و در چهره هویداست

من مستم و مستی من از عطر لطیفت

این مستی و مِی خوارگی از لطف تو آقاست

ساقی آمد ز ره

حرف دل باز زاشک قلمم جاری شد
ساقی آمد ز ره و موسم میخواری شد
همه بتها به سجود بت من افتادند
تاازآن چهره ناز پرده برداری شد

دست های کریم

دست های کریم تو فهماند
که سخاوت به مال و ثروت نیست
در تواریخ مثل تو هرگز
هیچ کس صاحب کرامت نیست

شعر مدح امام حسن (ع)

خوب یا خوب تر از خوب به خوبی تو نیست
ماه یا ماه تر از آن به نکویی تو نیست

ای که در دایره حسن گرفتار شدی
نه گرفتار , ولی نقطه ی پرگار شدی

شعر ولادت امام حسن (ع)

به چشمهای خیالی به روی پرچینی
نگاه کن که طلوعی دوباره می بینی
درست نیمه ماه خدا مبارک شد
شروع سلسله سائلان آیینی

شعر میلاد امام حسن مجتبی(ع)

باید بچشد گرمیِ طوفانِ نجف را
هرکس که ندارد تبِ سلطان نجف را

ما را نه فقط بر سرِ این سفره نشاندند
خورده است نبی هم کفی از نان نجف را

موقع خلق تو

وقع خلق تویوسف صفتان جا خوردند

که چه بیهوده فریبی ز زلیخا خوردند

عاشقان پا نکشند از سر کویت چون سنگ

گر چه عمریست سر کوی تو تیپپا خوردند

هنگام رحمت

شعر و غزل برای تو گفتن عنایت است

از بس که لطف حضرتتان بی نهایت است

اینجا سیاه کردن دفتر عبادت است

اصلاً به افتخار تو ماه ضیافت است

دکمه بازگشت به بالا