خور شید شد سوار فلک بی قرار رفت
ازمرکب امید پدر شهسوار رفت
می ریخت برگ و بر زدرختان سبز پوش
آمد ز راه باد خزان تا بهار رفت
خور شید شد سوار فلک بی قرار رفت
ازمرکب امید پدر شهسوار رفت
می ریخت برگ و بر زدرختان سبز پوش
آمد ز راه باد خزان تا بهار رفت