کارم ز گریه کردن پنهان گذشته است
دردمن از امیدِ به درمان گذشت است
درهم شکسته خاطرم از دوریت حسین
چون قایقی که از دل طوفان گذشته است
کارم ز گریه کردن پنهان گذشته است
دردمن از امیدِ به درمان گذشت است
درهم شکسته خاطرم از دوریت حسین
چون قایقی که از دل طوفان گذشته است
دارم به لب امروز سلامی متفاوت
درقالب شعری و کلامی متفاوت
یک عمربه همراهِ دلی لک زده هستم
مجنون ودل آشفته ی نامی متفاوت