کسی به داشتن آبرو نیاز نداشت
که در نماز به تسبیح او نیاز نداشت
به هیچ جا نرسید آخرش نمازی که
برای سجده به این خاک کو نیاز نداشت
کسی به داشتن آبرو نیاز نداشت
که در نماز به تسبیح او نیاز نداشت
به هیچ جا نرسید آخرش نمازی که
برای سجده به این خاک کو نیاز نداشت
آسمان ساز , ملک ساز , کبوتر ساز است
دست بر هر ملکى که بزند پر ساز است
مادرى بود که در غالب دختر آمد
چون نمیخواست بفهمند پیمبر ساز است
همه تسبیح بدستند به تسبیحاتش
همه تفسیر بدستند پى آیاتش
باطنش جاى خودش , ظاهر او هم سر است
ما تماما همه محویم, تماما ماتش
گره به کار فتاده , گره گشاى همه
صدات می زنم اى ” اسمه دوا ” ى همه
اگر غلام تو هستند من غلام همه
اگر گداى تو هستند من گداى همه
راضى شده بودیم به املاى محمد
اما نرسیدیم به معناى محمد
هر آنچه که دارند رسولان, همه دارند
از معجزه ى خاک قدمهاى محمد
فیض روح القدس عالم معنا زهرا
تا به معراج کشانده ست نبى را زهرا
مصطفى خواسته اش خواستن فاطمه بود
رفت معراج که آخر برسد تا زهرا
یکروز همه قدم قدم می آییم
تا صحن بقیع با علم می آییم
فعلا سرمان به فتنه سازان گرم است
وقتش برسد “ریاض” هم می آییم
علی اکبر لطیفیان
عربستان دچار خواهد شد
بعد از این تار و مار خواهد شد
این دم ریخته به روى زمین
یک دم ذوالفقار خواهد شد
ما بیشتریم و بیشتر میگردیم
تا سیصد و سیزده نفر میگردیم
در نیجریه…یمن…در افغانستان
ما را بکشید, زنده تر میگردیم
قبل از قدم برداشتن در راه هجرانش
باید رفاقت کرد با خار بیابانش
هجران کشیدن به امید وصل میارزد
گر اولش تلخ ست,شیرین است پایانش
ذکر هوالمعشوق هنگام سحر داریم ما
از دولت عشق است اذکاری اگر داریم ما
هر کس که با ما مینشیند زود عاشق میشود
خیلی برای این محله دردسر داریم ما
صحرا به صحرا, کو به کو , داریم نم نم میرویم
پشت سر هم, دم به دم , آدم به آدم میرویم
ما هر دو عالم را به این معراج دعوت میکنیم
از این سوى عالم اگر آن سوى عالم میرویم