عمران بهروج

امین‌الله

نمی‌گردد زمین و آسمانی جز به قربانش
که روزی شب نخواهد شد مگر با میلِ چشمانش

کسی که زخمی از تیغِ دو ابروی علی باشد
نه هرگز نوشدارویی نخواهد کرد درمانش

در هوای تو

اگر سنگِ مسی را کوه زر کردم ضرر کردم
اگر اینگونه خود را معتبر کردم ضرر کردم

من از “اِلّا جمیلا” یی که زینب گفت دانستم
به غیر از پرچمت هر جا نظر کردم ضرر کردم

دکمه بازگشت به بالا