فاطمیه

مدح و مرثیه حضرت زهرا (س)

تویی که وصف کمالت جمیع آیاتند
شهود منزلتت جمله ی روایاتند

پیمبران اولوالعزم با تمام وجود
به نوکری درت غرق در مباهاتند

شعر روضه حضرت زهرا (س)

این گریه های بی سخن اشکال دارد؟

یا این که چشمان حسن اشکال دارد؟

هرروز می شوئی سه دفعه پیرهن را

زهرا مگر این پیرهن اشکال دارد؟

شعر روضه حضرت زهرا (س)

« کوچه و زبانحال امام حسن (ع) »

می نویسم به چشمِ تَر مادر
می نویسم به رویِ دَر مادر
با همین پاره یِ جگر مادر
سوختم از سکوت اگر مادر
می نویسم مرا بِبَر مادر

بی فایدست

دست بردار از سر این میخ که بی فایدست 

بر نخواهد گشت محسن پس علی جان صبر کن

شعر شهادت حضرت زهرا

ببخش همسرم خانه امنت نبود

بمیرم زمین گیر حیدر شدی

دعا کن بمانی, که شاید گلم

دوباره خدا خواست مادر شدی

گر گرفت

تا که هیزم ها بدست عده ای شر گر گرفت

کم کم آتش شد مهیا بعد آن در گر گرفت

پشت در بود و به پهلو تکیه بر آن داده بود

آتش در شعله زد یکباره معجر گر گرفت

زهرای تو که هست

زهرای تو که هست به مردم نیاز نیست
وقتی که آب هست تیمم نیاز نیست

شرمنده ام که دست تو از پشت بسته شد
شرمنده ام خودم به تبسم نیاز نیست

ای باعث سرور علی

ای باعث سرور علی از چه پر غمی؟

باور نمیکنم که همان بانوی منی

کشته مرا تمام نفس های پر غمت

کشته مرا عزیز دلم این قد خمت

در نمی‌آید جلو …

در نمی‌آید جلو/ فاطمه می آید و حیدر نمی‌آید جلو

در مرام شیعیان/ تا ولی باشد که پیغمبر نمی‌آید جلو

دست بالا می‌رود/ هر چه زحمت می‌کشد معجر نمی‌آید جلو

درد دختر این شده/ وقت بازی‌کردنم مادر نمی‌آید جلو

ناله پشت شرارها

روشنگر است ناله پشت شرارها

چون آفتاب در همه ی روزگارها

روشن تر است از همه روزها شبش

شب دیدنی ست جلوه شب زندهدارها

افتاده است

افتاده است عالم بالا به روی خاک
افتاده چون که مادر گل ها به روی خاک
افتاده یک غریبه و رفته است یک غریب
مولا به سوی مسجد و زهرا به روی خاک

رفتی شکست

رفتی شکست دست و دل آسمانی ام

رفتی رسید نوبت قامت کمانی ام

رفتی و باز شد همه دست های پست

بابا حکایتی شده بی تو جوانی ام


دکمه بازگشت به بالا