قاسم نعمتی

باز هم پشت در خانه صدا پیچیده

باز هم پشت در خانه صدا پیچیده

بوی دود است که در بیت ولا پیچیده

عده ای بی سرو پا دور حرم جمع شدند

باز هم, همهمه در کوچه ما پیچیده

ناگهان همه جا پر ز دود شد

شب بود ناگهان همه جا پر ز دود شد

بیت الحرام فاطمه جایِ یهود شد

نامرد تا که دید عزیز مدینه ام

بر این شکوهِ مادریِ من حسود شد

میان کوچه باریک گیر افتادم

منی که بر همه عالم گره گشا بودم

میان موج مصیبات مبتلا بودم

همیشه غفلت اصحاب دردِسر ساز است

به وقت فتنه چه بی یارو آشنا بودم

شیخ الائمه ام

شیخ الائمه ام که شکستند حرمتم

با هیزم آمدند شبانه زیارتم

در احترام موی سپیدم همین بس است

در بین شعله ها شد تکریم ساحتم

سرزمین خون بها

ای بلندای عشق قامت تو

ای سلام خدا به ساحت تو

خاک بوس سیادت تو زمین

جایگاهت ولی به عرش برین

می رسد از مدینه بوی غم

می رسد از مدینه بوی غم

فاطمه باز دیده گریان شد

چونکه قبر چهارفرزندش

در حریم بقیع ویران شد

اباعبدالله

چقدر نام تو زیباست اباعبدالله

چشم تو خالق دنیاست اباعبدالله

زائر کرببلا حق شفاعت دارد

قطره در کوی تو دریاست اباعبدالله

فتوای گدایی

بیچاره کسی که به تو شک داشته باشد


کی جلوه حسن تو ملک داشته باشد
 
هرگز نبود لعل لبی چون لب دلجوت


همراه خودش قند و نمک داشته باشد

یا مجیر

ای آشنای عبد گنهکار یا مجیر

مشکل گشای هرچه گرفتار یا مجیر

از من تمام عمر گنه دیدی و گنه

شرمنده ام از این همه تکرار یا مجیر

همسنگربی مثل

همسنگربی مثل و مانندم خدیجه

بر عشق تویک عمرپابندم خدیجه

ای در تمام عرصه هاسنگ صبورم

ای یاوردیرینه ام کوه غرورم

یا قاسم ابن الحسن(ع)

ای گدایان رو کنید امشب که آقا قاسم است

تا سحر  پیمانه ریز کاسه ی ما قاسم است

مست مست مستم امشب چون حسن باباشده

که پس از او در دوعالم صاحب ما قاسم است

دست از سرم بردار من بابا ندارم

باشد بزن, چشم عمو را دور دیدی

من هیچ کس را بین این صحرا ندارم

زیبایی دختر به گیسوی بلند است

مثل گذشته گیسوی زیبا ندارم

دکمه بازگشت به بالا