شعر مدح و مناجات امام زمان (عج)

یا ولی الله

هم سفره ی دردیم و ز درمان خبری نیست
همسایه ی اشکیم و ز باران خبری نیست

روز سیه و شام غم و هق هق بسیار
با گریه نوشتیم ز جانان خبری نیست

جانم به لبم آمد و عمرم به سر آمد
ما بی سر و سامان و ز سامان خبری نیست

خاموشم و دل سردم و دلگیرم و درگیر
درگیر گناهیم و ز ایمان خبری نیست

ای شاهد اعمال من ای حاضر ناظر
ما توبه شکستیم و ز جبران خبری نیست

از روز ازل دل به تو دادیم و تو دیدی
پیمانه شکستیم و ز پیمان خبری نیست

قرآن سر طاقچه را خاک گرفته
افسوس در این شهر ز قرآن خبری نیست

در باغ ریا میوه ی تزویر ثمر داد
افسوس و صد افسوس ز عرفان خبری نیست

آواره و درمانده و بیچاره نوشتیم
با این دل شرمنده ز سلطان خبری نیست

عبدالحقیر مرادی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا