مجید خضرایی (دعبل)

نگاه محشر تو

مُرید معرفتت گشته اند عرض و سماء

دلیل مستی افلاکیان ز ساغر تو

به روز حشر که دستت کند شفاعت خلق

چقدر فخر نماید به تو برادر تو

قبل خلق گشتنمان

گفتند نوکران حسینی به صف شوند

ما با دعای مادر سادات پا شدیم

قالو بلا زبان غلامان کوی توست

شاهد همین که مست ز جام شما شدیم

حضرت فرمانروا حسین

ما را تمام خلق شناسند با حسین

ما نوکریم و حضرت فرمانروا حسین

ناز طبیب و منت مرهم کجا کشی؟

وقتی که هست تربت پاکش دوا حسین

عطر یار

هر جا که عطر یار نباشد عذاب هست

هر جا که نام دوست بیاید شراب هست

اعجاز اعظم است که عشقش به قلب ماست

ما ذره ایم و در دلمان آفتاب هست

دکمه بازگشت به بالا