مجید خضرایی

تاریخ خلقت است

میگفت حی عالی اعلا : علی علی

در وقت خلق احمد و زهرا , علی علی

آمد زمان پدید و مکان گشت آشکار

تاریخ خلقت است سراپا علی علی

چه علی علی چه علی خدا چه خدا علی

شب دیده ام به جمال تو شده روشن ای مه منتجب

که زخواب وخور توفکنده ای ,من ِ خسته  ای شه منتخب

چه نموده با دل بینوا میِ  بی عنب  لبِ چون رطب

که گذشته از سر من دگر زحلال و منکر ومستحب

مولای من

امشب تمام شمعها پروانه ها مردند

امشب تمام لاله ها از غصه پژمردند

امشب صدای بی کسی از چاه می آید

پس کی مناجاتی او از راه می آید

اَسْئَلُکَ الاَْمانَ

امان از آنکه گناهان من حساب کنند

دل مرا تهی از شور و التهاب کنند

امان از آنکه برای جزای معصیتم

فرشتگان عذاب خدا شتاب کنند

فرمانروای ملک خدا

جمله فرشتگان به ید او شدند خلق

سبوحشان به زمزمه ی یا علی علی

فرمود حق  که سجده به نور علی کنید

آدم که بود؟ علم الاسما علی علی

اگر نیامده بودی

اگر نیامده بودی شما به کشورمان

چگونه بود کنون حال قلب مضطرمان

میان این همه طوفان غم چه می کردیم

اگر نبود حریم تو سایه ی سرمان

نیمه ی شب

نیمه ی شببود و در بیت امام

غرق در حقزاده ی خیر الانام

در میان سجدهگاه اطهرش

واله ازانوار ذات داورش

درس عشق و شهامت

ما از تو درس عشق و شهامت گرفته ایم

درس نجات دادن امّت گرفته ایم

آقا سلام بر تو شروع نماز ماست

یعنی که از تو اذن عبادت گرفته ایم

غلامی سلطان

نامم به جز فدائی جانان نبوده است

شُغلم به جز غلامی سلطان نبوده است

هر آنچه کرده ام ز خطایا و جُرم ها

از چشم راز دار تو پنهان نبوده است

شاه غریب

یا رب خودت مواظب شاه غریب باش

او را ولی و ناصر و کهف و حبیب باش

ما زخم می زنیم به او با گناهمان

یا رب خودت به زخم دل او طبیب باش

قرار بود بیائی

قرار بود بیائی مگر نه آقاجان

ز چهره پرده گشائی مگر نه آقاجان

قرار بود که یک لحظه هم به حال خودم

مرا رها ننمائی مگر نه آقاجان

دیدم پدر نیست …

از هوش رفتم پا شدم دیدم پدر نیست

آنکس که من دردانه اش بودم دگرنیست

دیدم همه شمعند در تاب و تب او

اهل حرم جمعند دور مرکب او

دکمه بازگشت به بالا