منم زهرا همان که از سوی حق کوثر آوردم
سُروری بی بدل در خانهی پیغمبر آوردم
علی جان از سوی جنت به عشقت آمدم دنیا
خودت گفتی برایت روزگاری دیگر آوردم
منم زهرا همان که از سوی حق کوثر آوردم
سُروری بی بدل در خانهی پیغمبر آوردم
علی جان از سوی جنت به عشقت آمدم دنیا
خودت گفتی برایت روزگاری دیگر آوردم
پرونده ام شده است پر از اشتباه, آه
شرمنده ام از این سر و روی سیاه, آه
حمد شفا برام بخوانید نیمه شب
دل مرده ام ازین همه کوه گناه, آه
ازین همه فراق, دل کباب شد بیا دگر
زمانه بی تو بر سرم خراب شد بیا دگر
سکینه ی زمین و آسمان, امام مهربان
زمانه, سینه اش پُر اضطراب شد بیا دگر
لال و مبهوت شدم, ناله ی شبگیرم کن
شده ام خوابِ پر از واهمه, تعبیرم کن
ای نم اشک که از چشم ترم می افتدی
نزد الله, پشیمان شده تصویرم کن
گاهی میان راه عقب را نگاه کن
خیر کثیرِ حضرت رب را نگاه کن
بی خود نبوده که شب و روزت علی شده
از لطف فاطمه است سبب را نگاه کن
السلام ای زینب موسی بن جعفر, فاطمه
حضرت معصومه ی آل پیمبر, فاطمه
مظهر الله اکبر, ای سراسر فاطمه
می زنم از دل صدا با حال مضطر فاطمه
بعد از پدر حالا نگارم را گرفتند
از من تمام روزگارم را گرفتند
از این جدایی جان من بر لب رسیده
هستیِ من تاب و قرارم را گرفتند
چه رأس ها که نرفته به دار هجرانش
ولی به وصل نشد ختم, کار هجرانش
پر از غم است دلم با وجود این اصلا
غمی نمانده برایم کنار هجرانش
اشکم دو چشمه بر لب مژگان درست کرد
در خشکسالِ عاطفه باران درست کرد
بشکن دل مرا که شکایت نمی کنم
کار مرا همین دل ویران درست کرد
گندم ری ثمنت شد, بابی انت و امی
غرق خون کل تنت شد, بابی انت وامی
تو نفس می زدی اما, بین دشمن چه جدالی
بر سر پیرهنت شد, بابی انت وامی
لحظات مناجات فقط مشغله دارم
خیلی سرِ نفسم عوضش حوصله دارم
یک بار نشد تا که شکایت کنم از خود
تنها فقط از دست بقیه گله دارم
منی که غرق گناهم, شکسته بال و پرم
چگونه نام بلند تو را به لب ببرم؟!
اگر که دوست نداری “خدا خدای” مرا
اجازه هست صدایت کنم به چشم ترم؟!