خورده کبوتر دلم از دانه هایتان
جنّت برای من شده پایینِ پایتان
این فقرِ ظاهرست غلامت ندار نیست
شاهم چرا که گشته دلِ من گدایتان
خورده کبوتر دلم از دانه هایتان
جنّت برای من شده پایینِ پایتان
این فقرِ ظاهرست غلامت ندار نیست
شاهم چرا که گشته دلِ من گدایتان
در ظلّ روزگارِ شما یا ابالحسن
هستیم ریزه خوارِ شما یا ابالحسن
در جمعِ جان نثارِ شما یا ابالحسن
ماییم هَمجَوارِ شما یا ابالحسن
از خیلِ دوستدارِ شما یا ابالحسن
هر که می آید در اینجا غرق احسان میشود
هم چو آهویی گریزان در بیابان میشود
زشت و زیبا خوب و بد هرکس که می آید حرم
بر سر این سفره جزو ریزه خواران میشود
با شرابی که بر لبم جاری است ,ذکر مستی علی الدوام رضاست
وام عشقم اگر قبول شده است, گفته ام ضامنم امام رضاست
بیشتر می کنی نگاه به هر , کس که حال دلش خراب تر است
مانده ام بین این همه سلطان , چه کسی از تو خوش حساب تر است؟
جبریل شدم بال و پرم را بدهم
خرجیِ مسیر سفرم را بدهم
با پایِ پیاده ام به راه افتادم
تا حق دلِ در به درم را بدهم
جبریل شدم بال و پرم را بدهم
خرجیِ مسیر سفرم را بدهم
با پایِ پیاده ام به راه افتادم
تا حق دلِ در به درم را بدهم
از دست چشم های شما می شود گرفت-
هر آنچه که ز دست خدا می شود گرفت
وقتی مسیح خادم صحن تو می شود
یعنی ز خادم تو شفا می شود گرفت
دست اگر باشد دخیل کنج دامان بهتر است
از نماز شب توسل بر کریمان بهتر است
دل ولو کوچک, به لطف تو بزرگی می کند
یک ده آباد از صد شهر ویران بهتر است
بی کلاف آمدم سربازار
قیمتِ عشق رایگان شده است
!بد قیافه ترین کلاغ جهان
عاشق چشم هایتان شده است
آرام کن به جامی شور و نوای ما را
سلطانی و دمَت گرم داری هوای ما را
از سفرۀ کریمان عمری ست فیض بردیم
پر کرده ای همیشه تو کسیه های ما را
امشبکران درد دلم بی کران شده
بارانابرهای غمم بی امان شده
بازاین دل از غریبیتان حرف می زند
ازغربتی که همدم آن یک جوان شده
باید چگونه عرضه کنم گریه هام را
این شوق گیر کرده ی بین صدام را
تکرار می کنم که سلام علی الرئوف
تا بشنوم دمی ” و علیک السلام ” را