احمد(ص) تو را همیشه به عنوان یار خواند
پیوسته از فضائل تو آشکار خواند
پیغمبری که جایگهش صدر جنه است
با خویشتن محب تو را همجوار خواند
احمد(ص) تو را همیشه به عنوان یار خواند
پیوسته از فضائل تو آشکار خواند
پیغمبری که جایگهش صدر جنه است
با خویشتن محب تو را همجوار خواند
تویی جناب سلیمان و عالمی مورت
پیمبران الهی مطیع دستورت
زیادی است زیادی به روی سر آقا
همان سری که نباشد میان آن شورت
جای دارد که به یُمنِ قدمش در کعبه
جایِ این پارچه و خِشت شَوَد زر کعبه
اولین خِشت مسلمانیِ ما را بِگذاشت
اولین بار که پا زد به زمین در کعبه
کعبه سنگیست که آیینه سرای تو شده
حال از شش جهت انگشت نمای تو شده
پردهی بیت که بر دامن او چنگ زنند
به امیدی متمسک به ولای تو شده
برای گفتن از او پای شعر هم به گِلْ است
قلم به دست من حتّی هنوز هم دو دل است
چگونه واژه بگیرد به کار چون خجل است
که جان سپردن شاعر ز عجز, محتمل است
مستجیرٌ بکم… سلام آقا, ناجی انبیا علی جانم
مهبط الوحی, معدن الرحمه, یا أخَ المصطفیٰ علی جانم
مستم و حالت طرب دارم, میل بوسیدن عنب دارم
لائذٌ عائذٌ… به لب دارم, أنتَ کهفُ الوریٰ علی جانم
معنی آئینه و آب ای علی
شوق تمنای شهاب ای علی
حاصل عمر نبی ای شیرحق
ضامن فردای کتاب ای علی
نام حیدر, اذان مستان است
او از آن خداپرستان است
هرچه مستی ست ساحل میِ اوست
هرکه پیغمبر است, در پی اوست
مست, افتاده ام به دام علی
او امام و منم غلام علی
سال ها خورده ایم نان و نمک
از سر سفره ی طعام علی
پس میزد آسمان به نگاه تو ماه را
همچون سپاه کرده دو چشمت , نگاه را
تجهیز کرده اخم تو باز این سپاه را
عمدا دچار شد دلمان این گناه را
چرخانده ام به سوی نجف قبله گاه را
مانند و مثل شاه نجف در زمانه کیست؟
من گشته ام تمام جهان را . نگرد . نیست
نام علی اگر چه زیاد است در جهان
تنها کسی که مثل علی شد فقط علیست
صمد علیزاده
ای امیرالمؤمنین ما همه
آیت العظمای بیت فاطمه
آفرینش تحفه ای بر خوان تو
متقین ریزه خور احسان تو