امشب میان گریه و لبخند خود گمم
سرشار از طلوع بهار تبسمم
دریایم و طپیده به لبهام نبض موج
تا آسمان رسیده شعور تلاطمم
امشب میان گریه و لبخند خود گمم
سرشار از طلوع بهار تبسمم
دریایم و طپیده به لبهام نبض موج
تا آسمان رسیده شعور تلاطمم
وا نشد جبریل اگر سمت نجف بال و پرش
بهتر آنکه بر زمین جاری شود خاکسترش
خوش به حال آن کبوتر بچه ای که تا سحر
میپرد از صحن ایوانش به صحن دیگرش