مرثیه امام حسن

کریم دیار تنهایی

ای کریم ِدیار ِ تنهایی

خاک بوس ِدَرَت شکیبایی

حسنی تو,حسن, حسن اما

بیشتر ازسه بار زیبایی

مهر تو

باید مرا گلیم مسیر نگار کرد

زیر قدوم فاطمی‌ات خاکسار کرد

مهر تو را بهشت بخواهد نمی‌دهم

در ماجرای عشق نباید قُمار کرد

کریم اهل بیت

کریم اهل بیتم بی یاور و حبیبم

به کی بگم خدایا تو خونمم غریبم

با این کبودی تن شبیه مادرم من

من با دلی شکسته تنها ترین امامم

تشنه جام حسن

دو جهان مفتخر از عزت نام حسنیم

متحیر ز کمالات مقام حسنیم

با عنایات خدا محضر زهرا رفتیم

با ید حیدر کرار به نام حسنیم

عشق

حس این جمله چه زیباست: حسن را عشق است

نقش بر عرش معلاست حسن را عشق است

مادرش فاطمه بی تاب حسین است ولی

ذکر روی لب زهراست حسن را عشق است

چشمی که یک دریا

چشمی که یک دریا حسینی اشک دارد
تازه تواند بر حسن یک قطره بارد
حتماً غریبیِ حسینش را چشیده
آنکه غریبیِ حسن را خون ببارد

حسنیه به پا کنیم

باید به پای عشق حسن جان فدا کنیم

در عمق سینه ها حسنیه به پا کنیم

باید برای اینکه محب حسن شدیم

روزی هزار مرتبه شکر خدا کنیم

کم گفتی

شاعر از سوز دل و درد و غمش کم گفتی
از دل خسته و از قد خمش کم گفتی
زان همه غربت اندر حرمش کم گفتی
هرچه گفتی به خدا از کرمش کم گفتی

کلبه ی غم

سینه ام کلبه ی غم و غصه
حال و روزم همیشه بارانی
تک و تنها میان حجره ی خود
مانده ام بادل پریشانی

یعنی صبر

جمله ها داشته حرفی نزدن یعنی صبر

سفره داری وسط رنج و محن یعنی صبر

اولین آیه قرآن شما حا یا صاد

ترجمه گشته بدین شکل حسن یعنی صبر

علت عاشقی ام

علت عاشقی ام دست کریمانه ی توست

چشم امید من آقا به در خانه ی توست

روی خاک قدمت صورت خود میکشم و

به اشاره همه گویند که یوانه ی توست

مجتبی

چشم انتظار صوت تو محراب  مجتبی

محتاج سفره ات من بی تاب مجتبی

ای چلچراغ قبر تو مهتاب مجتبی

جان می دهم به پای تو ارباب مجتبی

دکمه بازگشت به بالا