دنیا چه با عزیز دل بوتراب کرد؟
ابری رسید و خون به دل آفتاب کرد
سنی نداشت یک شبه مویش سفید شد
رویش حنا کشید غمش را خضاب کرد
دنیا چه با عزیز دل بوتراب کرد؟
ابری رسید و خون به دل آفتاب کرد
سنی نداشت یک شبه مویش سفید شد
رویش حنا کشید غمش را خضاب کرد
ای مادری ترین پسر فاطمه , حسن!
ای مجتبی ترین ثمر فاطمه , حسن !
آن مقتدا که هیچ کَسَش اقتدا نکرد
با اینکه هست تاج سر فاطمه , حسن!
دارم به سرخیِ جگرت گریه می کنم
بر آه آهِ دور و برت گریه می کنم
امشب به بغض حنجره ات فکر می کنم
با اشک های چشم ترت گریه می کنم