زخم بر زخم نشست و بدنت را پر کرد
فرش خون پهن شد و حجم تنت را پر کرد
نیزه پیچید به اعماق تنت از پهلو
یاد مادر همه ی پیرهنت را پر کرد
زخم بر زخم نشست و بدنت را پر کرد
فرش خون پهن شد و حجم تنت را پر کرد
نیزه پیچید به اعماق تنت از پهلو
یاد مادر همه ی پیرهنت را پر کرد
بیا که گریه کنم لحظههای آخر را
بخوان ز چشم ترم حال و روز خواهر را
دلم قرار ندارد بیا که تا دم صبح
بنالم از سر شب روضههای مادر را