مصائب کربلا

باباجان

با سر رسیدی بی سر گودال باباجان
ار ذوق دارم میروم از حال بابا جان

حس میکنم جا خوردی از وقتی مرا دیدی
راحت بگو در صورتم بابا چه ها دیدی

بزم شراب

هی شور میزند دل عالیجناب ها
در این زمین نظر نخورند آفتاب ها

عباس ایستاده و قطعا مراقب ست
حتی نسیم بو نبرد از نقاب ها

دکمه بازگشت به بالا