باز وق عاشقی شد باز درها باز شد
مهربانیخدا بر بندگان احراز ش
بندهءبیچاره با دست کریمی ناز شد
بال دادندو دوباره نوبت پرواز شد
باز وق عاشقی شد باز درها باز شد
مهربانیخدا بر بندگان احراز ش
بندهءبیچاره با دست کریمی ناز شد
بال دادندو دوباره نوبت پرواز شد
مادرممن را به غم تعلیم کرد
قلب منرا بر غمت تسلیم کرد
هر چهدارم از دعای مادر است
مادرممن را به تو تقدیم کرد
پهن شد سفره ی احسان, همه را بخشیدی
باز با لطف فروان همه را بخشیدی
ابر وقتی که ببارد همه جا می بارد ,
رحمتت ریخت و یکسان همه را بخشیدی