مناجات با خدا

الهی العفو…

خبر آمد رمضان است خدا… میبخشد
بی کم وکاست وبی چون وچرا میبخشد

معصیت کارترین باشی اگر با توبه
وسط بزم مناجات و دعا می بخشد

نبخشی

هرجوری بود خدایا به مهمونیت رسیدم
با همه روسیاهی ماه رمضونو دیدم

دادی اجازه تا که صدات کنم دوباره
بنده تو جز گناه ره توشه ای نداره

شعر مناجات با خدا

بساط عاشقی ما به پاست این شب ها
زمان آشتی با خداست این شب ها

گناهکار قدیمی دوباره برگشته
صدای زمزمه ها آشناست این شب ها

مناجات با خدا

خدایا من گنهکارم, خودت گفتی که می بخشی
خودت گفتی که غفارم, خودت گفتی که می بخشی

خدا, بازار خوبانت از آن سمت است من اینجا
بساط معصیت دارم, خودت گفتی که می بخشی

شعر مناجات

تا هر زمان که لطف کند آسیاب فقر
ما میخوریم نان گدایی و آب فقر

وقتی اجاق خانه ما قهر میکند
این خانه گرم میشود از آفتاب فقر

شعر مناجات با خدا

در طریقت با ادا بودن نمى آید بکار
از عبودیت جدا بودن نمى آید بکار

تا زمانى که نگاه ما بدست مردم است
روز و شب گرمِ دعا بودن نمى آید کار

شعر مناجات شب قدر

با غُل و زنجیرِ دورِ دست و ‌پام
آخرش هر طوری که بود اومدم
هیچکسی جز تو محلم نمیداد
تا تعارفم زدی, زود اومدم

اشعار مناجات با خدا

خبر آمد رمضان است خدا… میبخشد
بی کم وکاست وبی چون وچرا میبخشد

معصیت کارترین باشی اگر با توبه
وسط بزم مناجات و دعا میبخشد

شعر مناجات با خدا و امام حسین (ع)

روزگاری پر از صفا بودیم

مرد میدان  هر بلا بودیم

 

دورمان هرچه بود خوبی بود

از دروغ و ریا جدا بودیم

 

مناجات با خدا

مادر بساط اشک و دعا را بپا بکن

سجاده پهن بکن خدا را صدا بکن

تسبیح خود دوباره به دستت بگیر و باز

بعد از نماز, دست به سوی خدا بکن

شعر مناجات با خدا

دادند براتم که گدایی بکنم
در پیش کریم خود نمایی بکنم
بر حال دل خویش دعایی بکنم
وقتش شده تا خدا خدایی بکنم

شعر مناجات با خدا

بار ز گنه آورده ام اما به امیدی
من رو زده ام باز خدایا به امیدی

هم مسجد و هم هیئت و هم پای مناجات
مرغ دل من سرزده هر جا به امیدی

دکمه بازگشت به بالا