منصوره محمدی مزینان

چه فراقی

از حرم رفتی و آتش زده شد بال وپرم
عمه محکم گره زد روسری ام را به سرم

چه فراقی و چه داغی که ندیده چشمم
در همین فاصله از زندگی مختصرم

چه فراقی

از حرم رفتی و آتش زده شد بال وپرم
بعد تو ریخته شد خاک یتیمی به سرم

چه فراقی و چه داغی که ندیده چشمم
در همین فاصله از زندگی مختصرم

مظلومه زهرا(س)

هفت آسمان خورشید و ناهید و قمر دارد
اذن دخول از حق بگیر این خانه در دارد

سرمای بیداد خزان باغ مرا پژمرد
امسال تقویمم بهاری مختصر دارد

چشمه ی نور ازلی

آنچه در چشم من از دوریِ تو محبوس است
قطره هایی ست که در حسرت اقیانوس است

آمدن سمت حریمت همه رویای من است
دوری از صحن و سرای تو خودِ کابوس است

اتفاقِ ظهور

بهترین بنده ی خدا …پس کی
وقتِ برگشتِت از سفر میشه؟
هروزِ جمعه…اتفاقِ ظهور …
تیترِاصلیِ هر خبر میشه

غم کوچه و مادر

سوزاند غم کوچه و مادر جگرش را
چیدند در آن کوچه یِ غم …بال و پرش،را

کابوس مجسم شده در خواب و خیالش
آن روضه که خم کرده، قیامِ کمرش را

ای ماه

بگردم در کجا دنبالت ای ماه؟
چه وقت آیم به استقبالت ای ماه؟

هزار و یکصد و اَندی است مانده
جهان در امر اِستهلالت ای ماه

دریای لطف

یک دشت گُل از چهره یِ او چیده می شد
وقتی که همنامِ علی نامیده می شد

با مقدمش مثل رسولِ مهربانی
باران رحمت در جهان باریده می شد

ای ماه

بگردم در کجا دنبالت ای ماه؟
چه وقت آیم به استقبالت ای ماه؟

هزار و یکصد و اَندی است مانده
جهان در امر اِستهلالت ای ماه

از عشقِ رضا

از عشقِ رضا..نبضِ زمان در نوسان است
از برکتِ عشقش…نفسم در هیجان است

وقتی که دلم محفلِ آشوب و هیاهوست
آغوش حرم ،اَمن ترین جای جهان است

یا ولی الله

“درصدر عناوین خبرها خبر توست
ای آنکه نسیم سحری دربدر توست”

وَلله…که با یک نظرت می شوم… آدم
ای آنکه دلم در پی یک دم نظر توست

نِعمَ الاَمیر

علی بر ماسِوا ،نِعمَ الاَمیر است
که ذکرش…منبعِ خیرِ کثیر است

به جِد…هر دانه ی تسبیحم امــــشب
به ذکرِ یا علی….نِعـمَ النَصیر است

دکمه بازگشت به بالا