میلاد یعقوبی

سلام بانو

السلام علیک یا بانو
بپذیر این سلام ما بانو

دیدن گنبد پر از مهرت
میدهد بر دلم صفا بانو

شبهای آخر است

روضه تمام گشت و دلم در هوای تست
آری دل شکسته ی من مبتلای تست

باور نمی کنم که شب آخر عزاست
پس صاحب عزای دو ماه عزا کجاست

عشق خدا

باده در جام دلم سرریز شد

سینه از عشق خدا لبریز شد

فصل اندوه و غم و غصه گذشت

لحظه هامان بس طرب انگیز شد

کوثر عشق

حیدر به غیر تو که دلداری ندارد
غمدیده هست و یار وغمخواری ندارد

ای کشتی عمر علی پهلو گرفتی
بی روی تو ماه شب تاری ندارد

یا صاحب الزمان عج

چون جلوه کنی شمس وقمر را اثری نیست

سر تر ز شما تا ابدالدهر سری نیست

ما گله بی صاحب و گرگان به کمینند

غیر از تو در این بیشه دگر شیر نری نیست

غلام کوی حسن

 

ما را غلام کوی حسن آفریده اند

مبهوت و مات روی حسن آفریده اند

 ما را پیاله نوش شرابش رقم زدند

 مست از خم و سبوی حسن آفریده اند

حضرت غریب

 

ای حضرت غریب,ای پور فاطمه

 جانم فدای تو,ای هستس همه

 روزی به دستتان,ای معدن کرم

 ای آیت العظیم,ای شاه بی حرم

باده ساقی

 

باده در جام دلم سرریز شد

سینه از عشق خدا لبریز شد

فصل اندوه و غم و غصه گذشت

لحظه هامان  بس طرب انگیز شد

یا هو

 

به دست باد صبا زلف خود رها کردی

به تاب گیسوی پرچین خود چه ها کردی

چه شور و ولوله ای شد به دور گهواره

همینکه پلک زدی چشم خود تو واکردی

فطرس شدم

 

فطرس شدم که بال و پرم را شفا دهد

یا بر دل شکسته ز عشقش صفا دهد

بی اذن حضرتش که نباید نفس کشید

باید که او اجازه به این سینه ها دهد

روضه موسی بن جعفر ع

آقا بیا که روضه موسی بن جعفر است

چشمانمان ز داغ مصیباتشان تر است

جامه سیاه بر تن و بر جان شرار آه

دلها به یاد غصه او پر ز آذر است

عشق آمد و مقابل من دفتری گشود

عشق آمد و مقابل من دفتری گشود

مرغ دلم بهانه گرفت و پری گشود

بال و پری زدم به بلندای آسمان

از لطف خود خدای کریمان دری گشود

دکمه بازگشت به بالا