ورودیه محرم

به پای روضه

عمر این نوکر به پای روضه و غم رفته است
چشم خشکم را بخر، پابوس زمزم رفته است

گاهگاهی حال و احوال گدا را هم بپرس
گرچه من لطف تو را هر بار یادم رفته است

اهل نظر

آورده با خود اهل نظر را يكي يكي
پس بسته اند بار سفر را يكي يكي

اينجا كجاست،وادي طف،خاك نينوا
تكرار ميكنند خبر را يكي يكي

بهار بیداری

هلا که ماه محرم بهار بیداری ست
چقدر کودک مظلوم تشنه ی یاری ست
به حکم صادره ی کل یوم عاشورا
میان غزه و سوریه کربلا جاری ست

رسیدیم

رسیدیم اینجا دل من تکان خورد
چه شد ناگهان محمل من تکان خورد

رسیدیم و طوفان رسیده ست حالا
چرا پرده محملم رفت بالا

حال و روزش با نوای عشق بهتر میشود

حال و روزش با نوای عشق بهتر میشود
هر که چشمش در میان روضه ها تر میشود

این دل سنگم که جای خود,شنیدم از کسی
ریگ های دشت با نام تو گوهر میشود

دکمه بازگشت به بالا