گفت دیباچه ی غم, گفتمش ای دوست منم
گفت رانده ز حرم, گفتمش ای دوست منم
گفت آن عبد فراری که سراپا گنه است
زده با نفس, قدم گفتمش ای دوست منم
گفت دیباچه ی غم, گفتمش ای دوست منم
گفت رانده ز حرم, گفتمش ای دوست منم
گفت آن عبد فراری که سراپا گنه است
زده با نفس, قدم گفتمش ای دوست منم