چشم تو حاجات ما را می دهد
عشق با یاد تو معنا می دهد
کار چشمان تو اعجاز است و بس
قطره را هم شان دریا می دهد
چشم تو حاجات ما را می دهد
عشق با یاد تو معنا می دهد
کار چشمان تو اعجاز است و بس
قطره را هم شان دریا می دهد
سامرایی می شوم وقتی هوایی می شوم
از زمین پر می کشم غرق رهایی می شوم
سیّدی ای دومین یاحسن ِ آل علی ع
تو کریمی که چنین گرم گدایی می شوم
وقتش رسیده با شما معنا بگیریم
با عشق تو در هر محرّم پا بگیریم
کوچک ترین ها با شما خیلی بزرگ است
قطره شدیم اندازه ی دریا بگیریم
به سرم سایه ی پرچم نرسد می میرم
پای من خیمه ی ماتم نرسد می میرم
همه ی زندگی ام ذکر حسین بن علی ست
به نفس هام همین دم نرسد می میرم
تنهاترین غریب کجایی پسر عمو
کشته مرا هوای جدایی پسر عمو
زخمی ترین ستاره ی دارالاماره ام
آماده ام برای رهایی پسر عمو
غزال مجتبی امشب نگاهی از غزل دارد
بهشت خانه ی مولا بهاری در بغل دارد
صراط مستقیم است او, قرار هر دل مست او
کریم ابن کریم است او کرامات از ازل دارد
حکم تقدیر بر این است که حیدر باشی
جانشین خلف شخص پیمبر باشی
نام زیبای تو بر سر در دل حک شده است
تا پناه دل غمدیده ی نوکر باشی
از زندگی بدون تو بیزار می شوم
از بس که پای داغ تو بیمار می شوم
اصلاً تو را چه ساده من از یاد می برم
وقتی اسیر کوچه و بازار می شوم
از روز اول دل به عشق تو سپردم
جمعه به جمعه بین ندبه غصه خوردم
حرف تو که آمد وسط … مثل همیشه
دندان حسرت را به روی هم فشردم
هوس کربلا زده به سرم
چه غریبانه در شب جمعه
روضه خوان تو می شوم آقا
با دلخسته هر شب جمعه
دلهای شکسته روضه خوان زینب
آواره ی داغ بی امان زینب
تا لحضه مرگمان, مزارش امن است
مائیم همه فدائیان زینب
نام توآمد و غمی سنگین
در دل بیقرار من جا شد
گره هایی که داشتم بی بی
با نگاه کریمه ات وا شد