یکدفعه عاشقم شد و کم کم مرا خرید
زیبا و زشت هرچه که بودم مرا خرید
مانند «جون»قبل محرم شدم غلام
مانند«عون» بعد محرم مرا خرید
یکدفعه عاشقم شد و کم کم مرا خرید
زیبا و زشت هرچه که بودم مرا خرید
مانند «جون»قبل محرم شدم غلام
مانند«عون» بعد محرم مرا خرید
یا در فراق کرب و بلا می کُشی مرا
یا با غم امام رضا می کُشی مرا
بالای سر اگر نکشی ام بدون شک
پایین پای خود به خدا می کُشی مرا
شب جمعه شد,باز دلا کربلاس
دلای حسینی همه نینواس
داره میرسه مادری قد کمون
یه لشگر به همراهش از انبیاس
امانم را بریده دیگر این شبهای حیرانی
از این ابادی شهری که پر گشته ز ویرانی
خدا می دانداین نفس من اتش زد به احساسم
و الا چار فصل سینه ی من بود بارانی
در کوچه ها سگی چو در خانه ا ی رود
از صاحبان خانه به سگـــ لقمه ای رسد
امشب که آمدم به در خانه ات حسین
زوزه کشان زنم درمیخانه ات حسین
عقیده ی همه یاران به اتفاق این است
که اشک شور بیاد حسین شیرین است
کنار قتلگه او به گریه جان دادن
ز وعده ها که به خود داده ام یکی این است
همه ی دل خوشی من علم توست حسین
خاطراتم همگی در حرم توست حسین
بهترین چیزی که در محشر به دردم میخورد
شک ندارم که فقط اشک غم توست حسین
میخرم برجان خود دردوبلای روضه را
میکشم برصورتم دست شفای روضه را
پیش تو آخر سیاهی روسپیدم میکند
دوست دارم پرچم بزم عزای روضه را
نمی بینی از غصّه لبریزم و
نمی بینی از دوری آشفته ام ؟
باشه, کربلا رام نده, لا اقل
بشین پایِ حرفای ناگفته ام ؟
چه ببینم چه نبینم؛؛انتظارش کافی است..
من بهشتش را نمیخواهم؛؛کنارش کافی است
هر کسی یک یا حسینی گفت زهرا میخرد
یک دعای او به صد ایل و تبارش کافی است
همان خدا که برایم بلا تراشیده
میان درد و بلا هم دوا تراشیده
اگرچه دردسر از هر طرف سرم بارید
گلایه ای نکنم او چرا تراشیده
هر وقت پایان محرم میشود پیدا
این دل بهم میریزد و غم میشود پیدا
من گشته ام, در هیچ جا پیدا نخواهد شد
حال خوشى که زیر پرچم میشود پیدا