ما را نوشته اند گدا دور خیمهات
ما را رسانده است خدا دور خیمه ات
یکسال منتظر نشستم و اشکم روانه بود
در آرزوی ماه عزا دور خیمه ات
ما را نوشته اند گدا دور خیمهات
ما را رسانده است خدا دور خیمه ات
یکسال منتظر نشستم و اشکم روانه بود
در آرزوی ماه عزا دور خیمه ات
شنیدهام شده قلبم وطن برای شما
و زیر قبه تو هم برای من وطناست
چه خوب,که من و تو خانه پیشهم داریم
چنان که عشق کنار اویسدر قرن است
سریز نیزه زمین خورد بس که زخمی بود
سری که وا شده از هم ز ضربه های عمود
سریز نیزه زمین خورد, وای خواهر او
چگونهمی نگرد غلط خوردن سر او
مـانده برای شـیـعـیان اینیادگــاری:
اشکِمُحرّم…شالِ مشکی…سوگواری
آیاتِعاشورا نرفت از یادِ تاریخ
تفسـیـرهایتمیکند آیـیـنه داری
مست یک پیمانه یا صدتا چه فرقی میکند
ذکر ارباب و دم عیسی چه فرقی میکند
روزه دارم ای کریم افطار مهمانم بکن
طعم لبهای تو با خرما چه فرقی میکند
گندم نخورده ایم که بی نان مان کنی
سیبی نچیده بنده ی شیطان مان کنی
از سر زین به زمین شاه جهان چون افتاد
خیمه و عرش خدا کرد از این غم فریاد
شب, شبِ اشک و تماشاست اگربگذارند
شلحظه ها با تو چهزیباست اگر بگذارند
فکر یک لحظه بدونتو شدن کابوس است
با تو هر ثانیهرؤیاست اگر بگذارند
ماندهبودم, غیرت حیدر به فریادم رسید
دروداعی تلخ, پیغمبر به فریادم رسید
طاقتمرا خواهش اکبر, در آن ظهر عطش
بردهبود از دست, انگشتر به فریادم رسید