تسبیحِ دل ذکر و دعا را دوست دارد
«أَمَّن یُجیبِ» روضه ها را دوست دارد
دستِ گدایی همه سویش دراز است
بنده نواز است و گدا را دوست دارد
تسبیحِ دل ذکر و دعا را دوست دارد
«أَمَّن یُجیبِ» روضه ها را دوست دارد
دستِ گدایی همه سویش دراز است
بنده نواز است و گدا را دوست دارد
مرا مستی اگر که سر بگیرد
دلم تا کربلایت پر بگیرد
برای نوکری خوب است نوکر
اجازه از علی اکبر بگیرد
کوه صفا کنار صفای شما کم است
ذبح منا به پای منای شما کم است
من از تو پادشاهی عالم نخواستم
این چیزها برای گدای شما کم است
این مَشک های چشم مرا هم پرآب کن
من آمدم ٬ گذشتهٔ دل را سراب کن
جون و حبیب و عابس و مسلم که نه ٬ مرا
خاک کف قدوم غلامت حساب کن
وقتی که نان ِفقر را دندان گرفتم
از دست ِاو بوسه به جای نان گرفتم
گفتند:”کفر است”و”نخواهد شد”ولی من
حاجات را از این خداوندان گرفتم
با لب خشکیده هردم یاد سقا می کنم
روزه ام را با سلامی بر شما وا می کنم
باصدای ربنا هردم به هنگام وضو
نام زیبای توراآهسته نجوا می کنم
دور این میکده ها جوی روان بیشتر است
هر کجا صحبت جانان شده جان بیشتر است
اشک باید به روی گونه سرازیر شود
آب رو گر بچکد قیمت آن بیشتر است
گرچه درراه عشق جازده ام
من به این نفس پشت پازده ام
روی من را زمین نزن آقا
من که قید بجز تورا زده ام
پر از متانت سبزی وقار داری تو
درخت نور به هر لحظه بار داری تو
نفس نفس زدن نفس من به خاطر توست
که ریشه در نفس بیقرار داری تو
گوشه نشینی اوج معراج است گاهی
ما عاشقان در انزوا باشیم بهتر..
مثل وهب که با زنش آمد کنارت
ماهِ عسل کرببلا باشیم بهتر
حامد جولازاده
دریا به چشمِ گریه کُنانَت چو شبنم است
یعنی که هر چه گریه برایت کنم کم است
شکرِ خدا که با همه ی ناقابلیمان
اشکی برایِ عرض ارادت فراهم است
پسر شیر خدا یک تنه طوفان کردی
تو خودت کار تمامی امامان کردی
دست خالی احدی از ته گودال نرفت
سفره تک تکشان را چه پر از نان کردی