عاشق شدیم و خون جگری خواستیم ما
در جاده تو دربدری خواستیم ما
بى دردسر ، وصال گوارا نمیشود
در راه وصل ، دردسرى خواستیم ما
عاشق شدیم و خون جگری خواستیم ما
در جاده تو دربدری خواستیم ما
بى دردسر ، وصال گوارا نمیشود
در راه وصل ، دردسرى خواستیم ما
با هر قنوتِ نمازم؛ در دست، دفتر گرفتم
پای مناجاتِ شعرم؛ مضمونی از سر گرفتم
اینجا که من ایستادم؛ درگاهِ دارُالاجابهست
صاحبحرم که بماند؛ من حاجت از در گرفتم