هر آنکه نیست درون دلش ولای تو
به آتشش فکند در جزا خدای تو
تو پادشاهی و بر بام گنبد دوار
در اهتزاز بود تا ابد لوای تو
هر آنکه نیست درون دلش ولای تو
به آتشش فکند در جزا خدای تو
تو پادشاهی و بر بام گنبد دوار
در اهتزاز بود تا ابد لوای تو
جگرم سوخته از زهر جفا مادر جان
به شرار دل من گریه نما مادرجان
توبیا تا که برای تو بگویم منصور
با جگر گوشه تو کرده چها مادر جان
کس نگفتا به عدو سبط نبیم با من
غریبی مرا آنان چو دیدند
به درب خانه ام اتش کشیدند
لگد بر در زدو دیدم به چشمم
چگونه یاس را از شاخه چیدند
بر فراز آسمان هفتمین
حک شده با خط زیبا این چنین
حب تو حیدر ثواب اندر ثواب
بغض تو با کفر می گردد قرین