یا علی گفتیم و راه عشق را پیموده ایم
در پناه بیرق آل علی آسوده ایم
سر به روی خاک پای آل زهرا سود ه ایم
از همان بدو تولد سامرایی بوده ایم
یا علی گفتیم و راه عشق را پیموده ایم
در پناه بیرق آل علی آسوده ایم
سر به روی خاک پای آل زهرا سود ه ایم
از همان بدو تولد سامرایی بوده ایم
کیستم من از غلامانِ قدیم سامرا
کیستم جلدِ حریمش، یاکریمِ سامرا
شکر عمری رزقم از دستِ کریمان می رسد
از کریمِ در مدینه یا کلیمِ سامرا
سرها به نیزه رفته و تنهاست بر زمین
داغی ندیده صفحهی تاریخ اینچنین
افتاده بود عرش خداوند روی خاک
وقتی «بلندمرتبه شاهی ز صدر زین…»
با دست خالی آمدهام سامراییام
آقا نگاه کن به مرام گداییام
مِهرت به اوج میکشد از بینواییام
اهل شما نباشم اگر، پس کجاییام؟
زهر افتاده به جان جگرم مهدی جان
لرزه انداخت ز پا تا به سرم مهدی جان
به لب خشک پدر آب گوارا برسان
که من از سوز عطش شعله ورم مهدی جان
بر خلایق لطف کردی، منتها برعکس شد!
پاسخ «خوبی» نمیدانم چرا برعکس شد؟
خوب بودی، با بدی امّا جوابت دادهاند
سنّت آن روزگاران با شما برعکس شد
سخت محتاجم به خلوتگاهِ طور سامرا
قلب تاریکم شده محتاج نور سامرا
می شود دل، گیرِ این منزل اگر عاشق شود
با دو لقمه نانِ حضرت، از تنور سامرا
حسن شدی که کریمان فقط دوتا باشند
دوتا کریم در عالم برای ما باشند
حسن شدی که اگر از بقیع برگشتند
کبوتران همه راهی سامرا باشند
در آسمان سامرا پیچیده بوی من
یادِ مدینه مانده بُغضی در گلوی من
هرشب بیادِ مادرِخود جامعه خواندم
شرحِ صفاتِ مادرم شد گفتگوی من
با تو درنسل حسین ابن علی آمد حسن
شادمان از این ولادت بوده صد درصد حسن
توشدی ابن الرضای سوم این خاندان
پس نوشتم سامرا ابن الرضا،مشهد حسن
تلالوءنور خداییحسن
جمال ذات کبریاییحسن
خدا، خدا، خدانماییحسن
ذکر شریف تو چهها میکند
“حسنحسن” شور بپا میکند
بار دیگر فضا مُعَطَّر شد
همه جا روشن و مُنَوَّر شد
حاصلِ عشقِ بینِ شمس و قمر
پسری شد که تاج هر سر شد