موسای طور غربتم و خسته ,بی عصا
مجروح عشق هستم و محکوم بی خطا
افتاده ام به گوشه زندان بی کسی
در حسرتم به دیدن یک بار آشنا
موسای طور غربتم و خسته ,بی عصا
مجروح عشق هستم و محکوم بی خطا
افتاده ام به گوشه زندان بی کسی
در حسرتم به دیدن یک بار آشنا
ای سپه کوفه آفتاب شدید است
غنچه من رنگ آفتاب ندیده است
جنگ شما با من است! طفل چکاره ست؟!
رنگو روی ماه منچقدر پریده ست
سبزی جسم تو تاراج زمستان میشد
بودنت فیض کثیر شب زندان میشد
اشک شبهای مناجات تو در خلوت ها
بر سر مردم قحطی زده باران میشد
به چشمه های زمین داد آبرویش را
به شاخه های درختان نوشت مویش را
شکفت با نفس تیغ و خنجر و آنگاه
به بادهای پس از خود سپرد بویش را
وقت برگشتن دلش را در حریمش جا گذاشت
هرکسی که آمد و در کاظمینش پا گذاشت
او همیشه حاجت هر شیعه ای را داده است
هر زمانی دست دنیا کار مارا وا گذاشت
دوباره میروم آرام و بی صدا مشهد
سلام حضرت سلطان ؛ سلام یا مشهد
سلام میدهم از دور و میشوم نزدیک
چقدر فاصلهها کم شدهست , تا مشهد
شاهنشهند و بنده نوازند و دلبرند
آنانکه غرق طاعت الله و اکبرند
فرقی نمیکند به گدا الطفاتشان
هر دو, کریمِ ایل و تبار پیمبرند
بشنو از دشت بلا غُصه حکایت می کند
سر به نی خاموش سرداری روایت می کند
چون پدر بر روی نی قرآن تلاوت می کند
دختری هم از جدایی ها شکایت می کند
تو را امواج دریا می شناسند
تو را قوهای زیبا می شناسند
تـو مـال احـمـد آبـاد خدایی
تورا تنها همانجا می شنا سند
بی شک کسی که پاره گریبان حیدر است
“اشهد” نگفته مست و مسلمان حیدر است
آن سرمه ای که اهل نظر در پی اش روند
در زیر فرش پاک شبستان حیدر است
سائل کجا کجا شه اکرام , مرتضاست
دست خدا , حقیقت اسلام , مرتضاست
لا یمکن الفرار من العدل ذوالجلال
بر تخت قسط , مجری احکام , مرتضاست
وقتی که هدف نیست کمان فایده اش چیست؟
بی نام علی هر دو جهان فایده اش چیست؟
جز گفتن سی تا به علیٍ سه شب قدر
هی روزه ی ماه رمضان فایده اش چیست؟