شعر آیینی

اشک غریب

اشک غریب عاقبتش شرم آشناست
بدبخت آن کسی ست که از صاحبش جداست

یک عمر از دعای فرج رزق خورده ایم
باید وبال گفت به دستی که بی دعاست

می رسد بوی محرّم

من نمی دانم به تو نزدیکم آقا یا که دورم
چشم بر راهم به ظاهر درعمل سدِّ ظهورم

روز خود را می کنم آغاز با یاد تو امّـا….
در تمام روز اهل جرم و عصیانم …شَرورم

شعر مدح امام رضا (ع)

سنگ بی ارزش کنار تو زبرجد میشود
سنگ قبر دوستانت نیز مرقد میشود

تو تمامی صفات خوب را داری ولی
“رأفتت” بین صفت هایت سرآمد میشود

شعر مناجات امام رضا (ع)

تو آن امام غریبی تو آن امام رئوف
در این کرانه,به خورشید بی بدل معروف

غزال خسته دوبیت اشک پیش پایت ریخت
همین که شد به نگاهش نگاه تو معطوف

سلطان رئوف

مثل عشاقی که هر‌ ساعت دم از “او” می‌زنند
در حرم آیینه ها بانگ هوالهو می‌زنند

روی یوسف ها کجا و روی سلطان رئوف
از قضا این بار با هم دلبران مو می‌زنند

شعر مناجات امام رضا (ع)

از شیشه ی شکسته ی دل تارتر شدم
صحرای خشک بودم و اینبار تر شدم

از بسکه کودک دل من گریه میکند
از پیرمرد نوکرتان زارتر شدم

شعر مدح اما رضا (ع)

رضا شدی که رئوفی همیشه ناب بماند
برای عرض دعا راه مستجاب بماند

اگر تو شمس شموسی , تعجبی هم نیست
به گنبد حرمت , خیره آفتاب بماند

شعر مناجات امام رضا(ع)

درد و درمان ما امام رضاست
راحت جان ما امام رضاست
ما غلامان حضرتش هستیم
شاه و سلطان ما امام رضاست

شعر مدح امام رضا (ع)

کسی که دلی مسـتِ جانان ندارد
به جانان قسم می خورم جان ندارد

کمالم تویی بی تو نُقصانِ مَحضَم
چونان داستـانی که پـایـان ندارد

شعر مدح امام رضا (ع)

به نام قبله ایرانیان به نام حرم
به نام خادم و جاروکش و غلام حرم
به نام پنجره فولاد و لطف بسیارش
به نام این همه خیر علی الدوام حرم

شعر مدح امام رضا (ع)

پنجره فولاد هر دم یک گره وا می کند
نام تو در این حرم کار مسیحا می کند
روشنای پر فروغ گنبد و گلدسته ات
چشمه ی خورشید را در اصل معنا می کند

شعر مدح امام رضا (ع)

بوی گل آید و دلتنگ خراسان نشوی؟
می شود بغض فرو داری و باران نشوی؟

او طبیبی ست که نزدش بروی, می خواهی
تا ابد محضر او باشی و درمان نشوی

دکمه بازگشت به بالا