شعر امام زمان عج

غفلت از یار

ما به جز اینکه به هجران تو عادت کردیم

غافل از یاد تو ماندیم،خیانت کردیم

شرمساریم از این قافیه ی تکراری
به همه غیر شما عرض ارادت کردیم

روزهای عاشقی

زندگی من همیشه بی تو با غمها گذشت
کی میایی, سالها از غیبت کبری گذشت

در قدیم از دوریِ تو دیده ی تر داشتم
حیف شد آن روزهای عاشقی آقا گذشت

آمدم مانند حُر

خیره‌ام…از بیرقِ سُرخت نگاهم را نگیر
جز خودت چیزی نمی‌خواهم پناهم را نگیر

باز بارَم را به دیوارِ حرم انداختم
جانِ من از شانه‌هایم تکیه‌گاهم را نگیر

حبیبی یا مهدی

دیده بگشا که ز دوریِ شما خسته شدم
آمدم ناله کنم یار بیا خسته شدم

سر به زیر آمده ام تا که بگویم به شما
از گناهان زیادم بخدا خسته شدم

امام عصر عج

دستِ خالی زِ من و تارِ عبایش با تو
مُژه‌ای از من و خاکِ کفِ پایش با تو

زحمتِ روضه‌ی‌مان هم که فقط با زهراست
قندش از مادرِ تو مزه‌یِ چایش با تو

شبیه شمع

بهار آمده و زرد مانده حاصل ما
هنوز قحطی لبخند توست مشکل ما

اگرچه کوچه ی ما رخت سبز پوشیده
هنوز رنگ عزاخانه هاست منزل ما

در انتظارِ تو

دوباره حرف دل عاشق تو بین دهان است
چنان گُدازه ی آتش فشان که در فوران است

چه پاسخی ز سلام تو بشنویم شب و روز
که جمع های جهان هرچه هست جمع کران است

شعر انتظار

تو عاشقانه ترین شعرِ انتظارِ منى
تویى که باعث آرامش و قرار منى

کسى به غیر تو حال مرا نمیفهمد
عجب خیالِ قشنگى که تو کنارِ منى

یابن العسکری

ما بین بچه‌های علی فرق نیست که
ترس یزیدیان همه “اصل ولایت” است

بر خاک می‌کشند تو را این حرامیان
این بی‌حیا شدن همه‌اش از لجاجت است

شعر ولات حضرت مهدی عج

صدای پای کسی از بهشت می آید
خدای عاطفه و سرنوشت می آید
و عطر یاس حسینی سرشت می آید
کسی که ناحیه ها را نوشت می آید

شعر مناجات با امام زمان (عج)

روز وشب ازتو صحبتش زیباست
از تو گفتن چه لذتش زیباست
همنشین گلم ولی خارم
باکریمان رفقاتش زیباست

شعر مناجات با امام زمان عج در عید نوروز

عیدی رسیده است , که در آن امید نیست
صدها بهار هم برسد , بی تو عید نیست

تکراری و شبیه به هم, چون گذشته ها
امسال هم اگر تو نیایی جدید نیست

دکمه بازگشت به بالا