ما به جز اینکه به هجران تو عادت کردیم
غافل از یاد تو ماندیم،خیانت کردیم
شرمساریم از این قافیه ی تکراری
به همه غیر شما عرض ارادت کردیم
ما به جز اینکه به هجران تو عادت کردیم
غافل از یاد تو ماندیم،خیانت کردیم
شرمساریم از این قافیه ی تکراری
به همه غیر شما عرض ارادت کردیم
زندگی من همیشه بی تو با غمها گذشت
کی میایی, سالها از غیبت کبری گذشت
در قدیم از دوریِ تو دیده ی تر داشتم
حیف شد آن روزهای عاشقی آقا گذشت
خیرهام…از بیرقِ سُرخت نگاهم را نگیر
جز خودت چیزی نمیخواهم پناهم را نگیر
باز بارَم را به دیوارِ حرم انداختم
جانِ من از شانههایم تکیهگاهم را نگیر
دیده بگشا که ز دوریِ شما خسته شدم
آمدم ناله کنم یار بیا خسته شدم
سر به زیر آمده ام تا که بگویم به شما
از گناهان زیادم بخدا خسته شدم
دستِ خالی زِ من و تارِ عبایش با تو
مُژهای از من و خاکِ کفِ پایش با تو
زحمتِ روضهیمان هم که فقط با زهراست
قندش از مادرِ تو مزهیِ چایش با تو
بهار آمده و زرد مانده حاصل ما
هنوز قحطی لبخند توست مشکل ما
اگرچه کوچه ی ما رخت سبز پوشیده
هنوز رنگ عزاخانه هاست منزل ما
دوباره حرف دل عاشق تو بین دهان است
چنان گُدازه ی آتش فشان که در فوران است
چه پاسخی ز سلام تو بشنویم شب و روز
که جمع های جهان هرچه هست جمع کران است
تو عاشقانه ترین شعرِ انتظارِ منى
تویى که باعث آرامش و قرار منى
کسى به غیر تو حال مرا نمیفهمد
عجب خیالِ قشنگى که تو کنارِ منى
ما بین بچههای علی فرق نیست که
ترس یزیدیان همه “اصل ولایت” است
بر خاک میکشند تو را این حرامیان
این بیحیا شدن همهاش از لجاجت است
صدای پای کسی از بهشت می آید
خدای عاطفه و سرنوشت می آید
و عطر یاس حسینی سرشت می آید
کسی که ناحیه ها را نوشت می آید
روز وشب ازتو صحبتش زیباست
از تو گفتن چه لذتش زیباست
همنشین گلم ولی خارم
باکریمان رفقاتش زیباست
عیدی رسیده است , که در آن امید نیست
صدها بهار هم برسد , بی تو عید نیست
تکراری و شبیه به هم, چون گذشته ها
امسال هم اگر تو نیایی جدید نیست