سادات فاطمی همه هستند یار هم
جمعند خانواده شان در جوار هم
هرچند کوفیان به حسین پشت کرده اند
ماندند پای وعده و قول و قرار هم
سادات فاطمی همه هستند یار هم
جمعند خانواده شان در جوار هم
هرچند کوفیان به حسین پشت کرده اند
ماندند پای وعده و قول و قرار هم
نشستم زیر نور ماه گفتم
همانا با دلی اگاه گفتم
نجف تا کربلا در راه گفتم
پس از تقدیم بسم الله گفتم
خون ِ خدا چه کرد ؟ بیابان عزیز شد!
تا عرش میرود به خدا جاه ِ کربلا
قم ،سامرا، مدینه،نجف؛ مشهدُالرضا
تعظیم میکنند به درگاه ِ کربلا
نگاه تو که به یک غمزه میبرد دل ها
کشیده خط جنون بر کتاب عاقل ها
»غلام نرگس مست تو تاجدارانند «
رسیده است به چشمت حکومت دل ها
سِیرِ آنان که دلبرند کنم
او لآخر تو را پسند کنم
در کمندِ ت وام که جبرانِ
اینکه یاران تو ک ماند کنم
بیا و مرحمتی باز بر غلامت کن
مرا اسیر خودت تا خود قیامت کن
به امتحان نداده نگیر خرده به من
بگو بمیر نمردم سپس ملامت کن
سر پیش جز تو خم نکنم، بنده زاد ه ام
تا پای جان به پای غمت ایستاد ه ام
کتمان نمیکنم همه جا جار میزنم
با افتخار نوکر این خانواده ام
اگر لب تشنه ی آب بقایی همره ما شو
دلت را کربلا کن، دشت تربت شو، معلی شو
منیت حاصلش فقراست میخواهی غنی باشی
بیا بین گدایانش، بیا همسفره ی ما شو
پیراهنی در عرش آویزان شد امشب
چشم تمام قدسیان گریان شد امشب
با ناله های مادری عالم به هم ریخت
یکباره دنیا کلبه ی احزان شد امشب
خون او قصه ی سرخ ی ست که جریان دارد
تربتش خاصیت دارو و درمان دارد
یک نفر نیست که در دام نیفتد، اینها
برکاتی است که گیسوی پریشان دارد
زهرا کنار درب حسینیه دم گرفت
هَل مِن مُعین… دوباره جهان رنگ غم گرفت
صدها گره ز مشکل او باز می شود
هر کس برای روضه ی تو یک قدم گرفت
مابین ذکر جانم آقا ، جانم آقا
مانند مادر مرده ها گریانم آقا
دنیا بدون تو به درد من نمیخورد
از ابتدای زندگی می دانم آقا