چشم پُر نَم، فقط برای حسین
دل پُر غَم، فقط برای حسین
ما لباس سیاه میپوشیم
هر محرّم، فقط برای حسین
چشم پُر نَم، فقط برای حسین
دل پُر غَم، فقط برای حسین
ما لباس سیاه میپوشیم
هر محرّم، فقط برای حسین
چگونه شکر بگویم که زنده ماندم من
به ماه روضه تو خویش را رساندم من
چگونه شکر بگویم اجل امانم داد
که باز چشم تر من به بیرقت افتاد
دوباره از می این ماه اشک می نوشم
به اذن صاحب عزایم سیاه می پوشم
دوباره نیستی و باز بار این غم را
نگاه لطف تو انداخت بر سر دوشم
غم کهنه ی در گلویم حسین است
دم و بازدم، های و هویم حسین است
اگر چشم من آبروی مرا ریخت
چه غم؟ بعد از این آبرویم حسین است
بسم رب الفاطمه آغاز کردم گریه را
از گلوی بغض هایم باز کردم گریه را
مثل یک مادر که فرزندش زدستش می رود
اقتدا کردم به او ابراز کردم گریه را
به اذن حضرت مولا شدم کبوتر تو
که بال و پر بزنم پای روضه ی سر تو
ببخش با پر زخمی , به زحمت افتاده
لباس نوکریم را بریده مادر تو