دوباره خون شده قلبت دوباره تر شده چشمت
چقدر غمزده چون شام بیسحر شده چشمت
دو ماه در غم اجداد و بعد در غم مادر
و امشب اشکفشان غم پدر شده چشمت
دوباره خون شده قلبت دوباره تر شده چشمت
چقدر غمزده چون شام بیسحر شده چشمت
دو ماه در غم اجداد و بعد در غم مادر
و امشب اشکفشان غم پدر شده چشمت
زهر افتاده به جانِ جگرم , مهدی جان
لرزه افکنده ز پا تا به سرم مهدی جان
به لب خشک پدر جرعه ی آبی برسان
که من از سوز جگر شعله ورم مهدی جان