شعر شهادت حضرت جواد الائمه

آیات تشنگی

آیات تشنگی است سرود زبان من

مرثیه های داغ عطش ترجمان من

جز آیه های درد, ترنم نمی کنم

یعنی که زهر برده تمام توان من

گریز به کربلا

میان حجره غریبانه دست و پا میزد

همانکه ناله  او شعله تا خدا میزد

میان اشهد خود گاه یا رضا میگفت

و گاه مادر مظلومه را صدا میزد

منفعت بام

افتادهای به گوشه ای از آشیانتان

گویا به لب رسیده در این بُرهه جانتان

حتّی میان خانه ی خود هم غریبه ای 

یعنی که بی ستاره بُوَد آسمانتان

خواهر نداشتی…

خواهر نداشتی که به جای تو جان دهد

یا گرد وخاک پیرهنت را تکان دهد

از روی خاک حجره سر خاکی تو را

بر دارد وبه گوشه دامن مکان کند

شهادت امام جواد علیه السلام

دل من را چه مبتلا کرده

جلوه هایی که دم به دم داری

حضرت عشق! حضرت باران!

در دل خسته ام حرم داری

مرهم

مرهم حریف زخم زبان ها نمی شود

اصلاً جگر که سوخت مداوا نمی شود

گریه مکن بهانه به دست کسی مده

باگریه هات هیچ مدارا نمی شود

دکمه بازگشت به بالا