وقتی که جنگ داس با گل در بگیرد
گلخانه را اندوه سرتاسر بگیرد
بر طعنه های تند و تیز داس لعنت
نگذاشت یاس خانه برگ و بر بگیرد
وقتی که جنگ داس با گل در بگیرد
گلخانه را اندوه سرتاسر بگیرد
بر طعنه های تند و تیز داس لعنت
نگذاشت یاس خانه برگ و بر بگیرد
استخوان تو که مو بردارد
شانه ام لرزش دیگر دارد
موی تو صد گره ی تر دارد
گره های تو چه در سر دارد؟
نوک مسمار به پهلو بخورد یا نخورد
یا به دیوار از آن سو بخورد یا نخورد,
این در سوخته حتما به زمین می افتد
لگدی بین هیاهو بخورد یا نخورد
مادرم گشته گرفتار تنش میلرزد
نیمه جانی شده بسیار تنش میلرزد
باز با بوسه در آغوش گرفته من را
اصلاً انگار نه انگار تنش میلرزد
ما هرچه از شما بنویسیم ابتر است
شان شما رفیع و مقام تو کوثر است
وصف تو در سخن بخدا غیر ممکن است
خاک رهت ز جنت و فردوس هم سر است
پشت در میزدند مادر را
بی خبر میزدند مادر را
یک نفر بود پشت در اما . . .
چهل نفر میزدند مادر را
عیدامسال پر از بوی گل یاس شده است
وپر از خاطره ی گندم و دستاس شده است
همهی دشت گواهند که با بوی بهار
عطریک خانه ی آتش زده احساس شده است
تا سرفه میکنم بدنم درد میکند
زینب مرا نبوس, تنم درد میکند
از من نخواه با تو کنم درد دل علی
تا حرف میزنم دهنم درد میکند
من بیشتر برای شما گریه می کنم
دیگر نپرس اینکه چرا گریه می کنم
آقا , تمام فاطمه نذرِ نگاه توست
آری امیر , داغ تُرا گریه می کنم
شکسته تر شده و دستبر کمر دارد
چه پیش آمده ! آیاحسن خبر دارد؟
به گریه گفت که زینب مواظب خودباش
عبور کردن از این کوچه ها خطردارد
شُور کردند که دهند تو را عذاب
اولی و دومی های خراب
مانده روی خاک آن ختم رسل
در سر خود آورند چندین سراب
آسیابت یک طرف افتاده بستر یک طرف
چادر تو یک طرف افتاده معجر یک طرف
هر چه این جا هست چشمان مرا خون کرده است
رنگ این دیوار خانه یک طرف, در یک طرف