ای سر به زیرِ محضرِ تو سربلندها !
دار و ندارِ زندگی مستمندها !
ای آسمانِ خاکِ قدومت ستارهخیز !
هستند، زیر پای تو بالابلندها
ای سر به زیرِ محضرِ تو سربلندها !
دار و ندارِ زندگی مستمندها !
ای آسمانِ خاکِ قدومت ستارهخیز !
هستند، زیر پای تو بالابلندها
عالم همه یک نقطه ای از نونِ حسین است
عشق است چنین جاذبه در خونِ حسین است
زیباییِ احساسِ من این است که جانم
آن عاشقِ دیوانه وُ مفتونِ حسین است
کار ما را بردن نام تو راحت می کند
هرکه نامت را بَرَد دارد عبادت می کند
گریه ها را نذر تو کردم شهادت می دهم
روز محشر مادرت حتماً شفاعت می کند
دل با نگاه تو به خدا میرسدحسین
این راه ما بــه کربُبَلا میرسدحسین
درگاه تــوست عرش خداوند متعال
ازدرگه تو لطف وعطا میرسدحسین
غبار راهم و در کوی تو وطن دارم
هزارشُکر از این منسبی کهمن دارم
کبوتران حریم تو شاهدند ای شاه
چهقدر دور حرم شوق پر زدن دارم
سائل یک دعاى اربابم
خادم بچه هاى اربابم
غم ندارم، فلک زند سنگم
من سگِ باوفاى اربابم
دم را غنیمت می شمارم تا دمت هست
هرجا که باشم بر لب اسمِ اعظمت هست
از هر کسی که خواست باشم همنشینش
پرسیده ام اول که آیا آدمت هست؟
تا پای عشق تو میان سینه وا شد
برق دو چشمانم به همراهش رها شد
چشم همه سمت من بیچاره آمد
پس نوکرت آواره پس کوچه ها شد
میان این همه مخلوق برگزیده شدم
برای گریه به داغ تو آفریده شدم
اگرچه وصل نصیبم نشد، همین کافیست
یکی دو بار حوالی یار دیده شدم
خاک پای هیأتی ها را تیمم می کنم
لحظه هایی که خودم را بیشتر گم می کنم
تجربه ثابت نموده هر زمان خاکی ترم
آسمانی می شوم حس تنعم می کنم
از ازل در سر من میل تماشای تو بود
داشتم هر چه به دل جمله تمنای تو بود
آنچه در وقت نمازم کمرم را خم کرد
سجده بر حق به سرِ تربت اعلای تو
این خاک را با اشک توام کرده باشد
دستی که ما را کوزه ی غم کرده باشد
در سجده هایش آیه های “آه” می خواند
تا سینه را محراب ماتم کرده باشد