شعر مدح امام حسین

ضریح ارباب

 

وقتی که چشم از همگان بر گرفته ام

رنگ یقین و چهره ی باور گرفته ام

سر تا به پای من همه شور و شعور شد

آن لحظه ای که در دل من جای نور شد

زندگی چیز دیگری شده

زندگی چیز دیگری شده است تا به نامت رسیده ایم حسین

عشق سوغات کربلاست اگر مزه اش را چشیده ایم حسین

هر دلی را به دلبری دادند هر سری را به سروری دادند

ماکه هر وقت گفته ایم خدا از خدایت شنیده ایم:حسین

کرم بکن

                                      کرم بکن که ببینم شبیبه خواب و خیال …                               

              برای عاشقتان در کنارتان جا ئیست      

     فرشید یار محمدی    

 

شور و شوق سفر

شور و شوق سفر گرفته دلی,از مَنِ خود اثر نمی خواهد
دل سپرده به آسمان و ولی, سفرش بال و پر نمی خواهد


روضه خوان یک نفس بخوان امشب , روضه ی اشک و آه و ماتم را
عاشقی که شکسته بال و پرش, غیر ِ چشمان تر نمی خواهد

دار وندار عالم

این,حسین دار وندار عالم است

صبردنیا و قرار عالم است

هرکه یک شد ,او هزار عالم است

روشنی شام تار عالم است

با تربت

منکه با تربت تو کام لبم باز شده

اصل این نوکریم از ازل آغاز شده

مادرم درس غلامی تو ام می آموخت

اولین پیرهن مشکی من را می دوخت

نفهمیدم چه شد

نفهمیدم چه شد نامش به دنیا در سرم افتاد

به سختی ها به کارم شد و قلبم در حرم افتاد

نفهمیدم چه شد رفتم به دامش در بساطش,وی

دعا کارش عطا شغلش,گره بر شاهکرم افتاد

حرف دل

امیری حسین و نعم الامیر

به دام شما گشته ام من اسیر

اسیر تو و خواهرتم حسین

بمیرم اگر که بگویی بمیر

لطفی که کرده ای تو به من مادرم نکرد

من یک کبوترم که تویی شهپرم حسین

صد شکر در هوای غمت میپرم حسین

اربابِ من تویی و به کس نیست مُرتَبط

در آستان کوی تو گر نوکرم حسین

به خدا بی حسیـن میمیرم

طرح نویی به داستان دادی

گوشه ی مقتلی نشان دادی

بار دیگر بساط روضه و اشک

به سگت باز استخوان دادی

قلمرو

مستی است شرح “حا”و “سین” و “یا” و “نون” , تو!

نفروشم از باغ محبت قدر یک جو

با خشت های روضه ها در وسعت عشق

عمریست در قلبم بنا کردی قلمرو

 توحید شالیچیان

 

قبل خلق گشتنمان

گفتند نوکران حسینی به صف شوند

ما با دعای مادر سادات پا شدیم

قالو بلا زبان غلامان کوی توست

شاهد همین که مست ز جام شما شدیم

دکمه بازگشت به بالا