خاک قدومش گوهر گوهرشناسان
دانند قدر و قیمتش را زرشناسان
حتی سرافرازان کنارش سر به زیراند
هستند سرباز مطیعش سرشناسان
خاک قدومش گوهر گوهرشناسان
دانند قدر و قیمتش را زرشناسان
حتی سرافرازان کنارش سر به زیراند
هستند سرباز مطیعش سرشناسان
پروانه شدم قسم به جانت
تا جان بدهم در آستانت
از روز نخست خاندانم
مدیون تواند و خاندانت
از ابتدای سخن انتهاش معلوم است
هر آنکه گفت از ایشان بهاش معلوم است
رسیده ام به خدا چون رسیده ام به علی
که ارتباط علی با خداش معلوم است
هرکسی درجهان غلام علی ست
مورد لطف و احترام علی ست
ذره پرور شدن مرام علی ست
چون کلام خدا، کلام علی ست
پس به نام خدا، به نام علی ست
اول ِ ابتدایِ آغاز است
درِ جنت برای او باز است
در مسیرش ملک به پرواز است
همه ی کارهاش اعجاز است
اینکه از دستِ پیمبر دستِ او بالاست کیست
اینکه جمعش با نبی یک شعرِ بی همتاست کیست
اینکه در پایِ تنورِ خانهاش زهراست کیست
اینکه در قابِ خدا تصویرِ او تنهاست کیست
بخوان حدیث پیمبر که اینچنین فرمود
نگاه کردن بر روی او عبادت شد
و آنکه از رخِ مولای خویش محروم است
به لب چو ذکر علی داشت غرق طاعت شد
من آمدم به جهان فقط به عشق علی
که دل ببخشم و جان فقط به عشق علی
نه من، که خالق او، شده ست عاشق او
و شد خدای جهان فقط به عشق علی
حق داشت کعبه سینه ی خود را دوتا کند
چون راز را شنید و نشد برملا کند
کو آن کسی که نان علی را نخورده است
کو آن کسی که حق نمک را ادا کند
به تو امیرِ کبیرِ غدیر میگویند
به نوکران تو عَبدُالاَمیر میگویند
به سنگریزهی راهِ تو قلهی جبروت
به کوه، پیش تو ریگی حقیر میگویند
چنان صیدی که از کنج قفس بیرون نمیآید
یقین دارم که بی اذنش نفس بیرون نمیآید
علی شاه است شاهی که همه عالم فقیر اوست
ولی جز با لباسی مندرس بیرون نمیآید
مانند عاشقی که پی یار می دود
دنبال او همیشه گرفتار می دود
او نقطه ی شروع جهانست دور او
عالم شبیه حالت پرگار می دود